دویست و دومین کوزه عسل
۱. طی پرواز مامان خرسه به مشهد بنده به مدت یک هفته چترم رو باز می کنم و به صورت کاملا متنوع خونه این و اون فرود میام!دیشب که نوبت خونه خاله خرسه/دایی خرسه بود! (تو یه ساختمونن آخه اینا!) امشب و هستیم منزل تا ببینیم فردا چی می شه!
۲. یا من تعادل ندارم یا این دختر خاله نازی! من که آخرش نفهمیدم! من یه آدم گند اخلاقِ خوش مخملِ گوشت تلخم که نمی شه ۲روز تحملم کرد و بیچاره شوهرم(!!!) یا یه گوله نمک بامزه خنده دار که آدم همیشه باهاش که باشه بهش خوش می گذره و می خنده و خوش به حال شوهرم(!!!).
والا ما همه این صفات رو از جانب ایشون دریافت می کنیم!!
یکی بیاد منو روشن کنه!
۳. بعد از مدتها زن دایی رو سر فرصت گیر آوردم که یه دل سیر حرف بزنیم و بخندیم و دلمون وا شه!آخه من چقد دوسش دارم این بشر ووووووووووووووووووووو!
یه حرف خیلی قشنگی زد بهم. گفت: "همه مردهای خوب الزاماْ شوهرای خوبی نیستن! همه مردای بد هم الزاماْ شوهرای بدی نیستن!!" تکونم داد اساسی!
۴. نمی دونم من تازگی این شکلی شدم یا تازه فهمیدم که این شکلی ام! مثلا دارم به یه چیزی فکر می کنم٬ بعد یوهو این حس بهم دست می ده که همه می دونن من دارم به چی فکر می کنم٬ واسه همین یدفه بی مقدمه یه سوال بی ربط می پرسم از مخاطبم! ملت بنده های خدا همچین غافلگیر می شن٬ می مونن متعجب که حالا این چرا این وسط همچین سوالی پرسید!
خانوما آقایون! نگران نشین که من چرا یوهو بی مقدمه می پرسم حالت خوبه؟! این جمله یعنی اینکه من یدفه یادم افتاده که مثلا چند روز پیش سرما خورده بودین!!
۵. به یک عدد دست٬ جهت فرود آوردن یک عدد پس گردنی٬ برای تادیب این جانب در حوزه دودر کردن مداوم کلاس های دانشگاه٬ نیازمندیم! علاقه مندان می توانند به آدرس: تهران- میدان آرژانتین- انتهای خیابان الوند- ساختمان صدا و سیما نامه بنویسند تا اسامی شان به قید قرعه انتخاب شده و توسط قلقلی و عمو قناد اعلام شود! با تشکر!!