*فهمیدین چرا عکسایی که از خودم انداخته بودم شاهکار بودن؟ نفهمیدین؟! رمز و راز کار رو بگم؟! جان من انقدر شوق نشون ندین!! من قلبم با باطری قلمی کار می کنه٬توان نداره ها!!  رازش دقیقا اینه: فقط از ناحیه دماغ به بالا عکس بیاندازید!! الهی شکرت! آخه بگو من چه جوری شکرت رو به جا بیارم بابت این دماغ سینوسی م؟! من که می دونم اگه دماغم سربالا بود حتما به گناه های کبیره می افتادم!! خدا شکرت که حفظم کردی!

* در کمال خجسته دلی رفته م بازی Super mario رو خریدم و کلی الان کیفورم!اونایی که تو رده های سنی ما هستن اون سوپر ماریو ی اصلی رو با اون دستگاه های ساده یادشونه. اینهمه بازی اومده تو دنیا من هنوز این سوپر ماریو رو دوس دارم! دریغ از یه قطره خون که از دماغ کسی بچکه! یک سرگرمی عالی ای داریم من و آقای همسر!  گفته بودم که ما زوج فرهیخته ای هستیم!!

* این مامان خرسه باز پاشد رفت مسافرت!!! ای خدا! باز آوارگی شروع شد! من بدبخت هم این هفته کلی کار دارم! یه امتاحان سخت میان ترم موسسه هم دارم! اینجوری که این ترم من دارم همش گند می زنم و وجهه م رو پیش خانوم "ک" خراب می کنم واقعا واجبه که این امتاحان رو خوب بدم! خدا رحم کنه!

* کارای نیمه تموم استرس میارن! امروز یه طلسم رو شیکوندم و الان کلی سبکم!  بعد قرنی ما تحتم رو بلند کردم و رفتم یونی! نگاه کن یه درس فکسنی چه جوره داره منو رو یه انگشت می چرخونه! گفتن فلان تاریخ بیا پرینت ریز نمره هات رو بگیر بعدم فلان تاریخ بیا ثبت نام این یه درس و بردار! آخیش! بالاخره یکی به من گف چه غلطی بکنم!  تازه دفتر دارمون هم بعد از ۶ ماه و اونهمه سر و صدای شیرینی دادن من تو یونی و تغییر توی قیافه تابلوی من که یوهو از ابروی پیوسته رسیدم به نخ(!) با اون حلقه گنده تو دستم٬ بالاخره لطف کردن فهمیدن بنده ازدواج کرده م و بهم تبریک گفتن!!  آخه شما بگین! نه شما بگین! آدم حس مگس بودن بهش دست نمی ده تو این یونی؟!