مورخان و ستاره شناسان زمان فرعون گوشه یکی از کتابهاشون نوشته بودن که هر زمان که مسیر حرکت خرس قهوه ای با مسیر حرکت خرس سفید یکی بشه بدون شک و بطور حتم فاجعه ای رخ می ده! ولی خوب این قضیه انقدر به نظرشون مهم نبود که فاشش کنن و در حد حاشیه نویسی باقی موند! امروز کسی حس نکرد زمین تکون خورده؟؟  یا آسمون یه رنگ دیگه س؟؟ یا مثلاْ کلاغا از حد عادی بیشتر شدن؟؟ خوب امروز من و خرس سفید مسیر حرکتمون یکی شد دیگه!!
به بچه وقتی وعده می دی باید بهش عمل کنی! شونصد سال بود قول داده بودم که ببرمش شهر کتاب نیاوران. شنیده بودم هی می گفت من با حرکت و ماشین و اتوبوس مشکل دارما. اما هیچوقت فکر نمی کردم انقـــــــــــــــــدر فاجعه باشه!من رسماْ از همینجا یه تسلیت گنــــــــــده به همسر آینده ت می گم عزیزم !! فکر کنم در طول زندگی مشترکتون نه خودش نه بچه هاش رنگ خارج از تهران رو نبینن!! خارج از تهران که سهله! ۱۰ متر اونورتر هم محال می زنه!
به زور و بدبختی خودمون و رسوندیم شهر کتاب. اینه قیافه ش: (اگه گفتی چندتا خرس سفید تو این تصویر می بینی!) نمی دونست از کجا شروع کنه و چیو ببینه! قسمت فاجعه ش وقتی بود که رفتیم بخش کتاب های خارجی!نشسته بود کف زمین زل زده بود عاشقانه به این کتابا! با بیل و کاردک جمعش کردم! می گم که عزیزم چه خوب شد تو نمایشگاه کتاب هم رفته بودیا!
اومدیم بیرون دیدیم هوا مــــــــــــــــاه! رفتیم تو بوستان باهنر. یوهو می بینم این نیست! کجاس کجاس؟ اینجا: خیلی خوشحال داشت تاب بازی می کرد! خلاصه یکم نشستیم و هوا خوردیم و کیف کردیم بعدش لخ لخ و پفیلا خورون برگشتیم خونه. منم خیلی هنر کردم و یه کتاب هری پاتر خریدم! چیه خوب؟ دوسش دارم!!

پ.ن۱: یه سایت خوشگل واسه عکس!

پ.ن۲: ناراحتی بسیارمان در دست همان کسانی ست
          که خوشحالی بسیارمان هست ...